نقد و ررسی رپ فارسی, تحلیل موسیقی زیرزمینی, شهریار خسروی, رپر روشنفکر

قسمت اول: رپ و هیپ‌هاپ

رپ و هیپ‌هاپ به لحاظ معنایی دوچیز هستند: اولی نامی برای یک «نوع موسیقی» است، در حالی که دومی یک «فرهنگ» است. اجازه بدهید مثالی بزنم: غزل یک «قالب» ادبی است، در حالی که عرفان و تصوف یک «فرهنگ» است. (برای توضیح بیشتر اینجا را ببینید.) اغلب اوقات شعر عرفانی را در قالب غزل دیده‌ایم. اما ممکن است این رابطه به هم بخورد. مثلاً ممکن است کسی غزلی سیاسی و اجتماعی بنویسد، مثل فرخی یزدی. یا ممکن است شعر عرفانی در قالبی غیر از غزل نوشته شود، مثل مثنوی معنوی. اما به هر حال گفتمان عرفان و تصوف را اغلب در غزل بیان می‌کنند و غزل شکل کانونی (canonical form) تحققِ گفتمانِ تصوف است. همین رابطه بین رپ و هیپ‌هاپ برقرار است. یعنی بین رپ با هیپ‌هاپ همبستگی وجود دارد: یعنی به لحاظ تاریخی رپ و هیپ‌هاپ را همیشه با هم دیده‌ایم. اما رپ تنها نمود فرهنگ هیپ‌هاپ نیست: مثلاً نمودِ دیگرِ هیپ‌هاپ گرافیتی و نقاشی خیابانی است. مثالِ دیگر آن شکل خاصی از پوشش است که اغلب با تی‌شرت گشاد و شلوار بَگ شناخته می‌شود. پس هیپ‌هاپ فقط رپ نیست. و ممکن است هیپ‌هاپ در فرهنگی غیر از رپ خود را نشان دهد (مثل آهنگ‌های گروه بالگرد که در ادامه مفصلاً درباره‌اش خواهم نوشت.) روی دیگر این سخن آن است که رپ هم لزوماً هیپ‌هاپی نیست. و این موضوع اصلی بحث من است: در ایران رپرهایی داریم که در فرهنگ هیپ‌هاپ قرار ندارند: شایع، رض، بهرام (اشتباه خوب)، سورنا (نگار)، مهراد و سامان (بزرگ)، شاهین نجفی و… . این‌ها اغلب رپ را در خدمت فرهنگ‌های غیر هیپ‌هاپی قرار می‌دهند و حتی بعضا بر رپ گفتمان‌های روشنفکری سوار می‌کنند. من از بعضی از این آلبوم‌ها خوشم می‌آید (مثل آهنگ «بزرگ» در آلبوم «بزرگ») و از بعضی‌شان نه (مثل اغلب کارهای آقای نجفی). اما مسئله این نیست: مسئله این پرسش است که چرا در سال‌های اخیر گرایش به خروج از فرهنگ هیپ‌هاپ در بین رپرها زیاد شده است؟ این یکی از نشانه‌های بحران است و در ادامه درباره‌اش بیشتر خواهم نوشت.

#رپ_بازی #سندروم_رپر_روشنفکر

قسمت دوم: ظهور یک فرصت‌طلب

بین رپ (به عنوان یک قالب ادبی) و هیپ‌هاپ (به عنوان یک فرهنگ) تمایز گذاشتم و گفتم هر رپ‌کُنی لزوماً متعلق به فرهنگ هیپ‌هاپ نیست. اما مگر چه اشکالی دارد کسی رپ‌کُن باشد اما خواننده‌ی هیپ‌هاپ نباشد؟ یک خطرش این است که این مسئله ممکن است باعث ظهور افراد فرصت‌طلب شود.

اما «فرصت‌طلب» به چه کسی می‌گوییم؟ فرصت‌طلب نوعاً به افرادی گفته می‌شود که اصول خاصی ندارند. آن‌ها به دنبال بهره‌برداری از فرصت‌ها برای رسیدن به شهرت، پول، مقام و.. هستند و بر امواج سوار می‌شوند و بسته به موقعیت رنگ عوض می‌کنند. این افراد ممکن است خیلی هم #رادیکال و آرمانخواه به نظر برسند، اما تنها یک چیز را دنبال می‌کنند: منافع شخصی که ممکن است یک بار از طریق محافظه‌کاری حاصل شود و یک بار از طریق رادیکالیسم. برای آن‌ها همه چیز «ابزار» است: مقصود که حاصل شد، هدف را دور می‌اندازند.

در دهه‌ی هشتاد رپ فارسی شاهد ظهور یک فرصت‌طلب بود: شاهین نجفی! او هیپ‌هاپی نبود اما رپ می‌کرد. نسبت او با رپ مبتنی بر سوء استفاده و فرصت‌طلبی بود و روزی که آنچه می‌خواست را به دست آورد با رپ خداحافظی کرد. رپ برای او ابزار بود. متاسفانه نسبت او با دین و سیاست هم همین بود.

#رپ_بازی

 

قسمت سوم: خروج رپرها از فرهنگ هیپ‌هاپ

ابتدا بین رپ (به عنوان یک قالب ادبی) و هیپ‌هاپ (به عنوان یک فرهنگ) تمایز گذاشتم. سپس پرسیدم چرا در سال‌های اخیر گرایش به خروج از فرهنگ هیپ‌هاپ در بین رپرها زیاد شده است؟

یک دلیل آن این است که سن کسانی که در ایران این جنبش را به راه انداخته‌اند، زیاد شده‌است. کسانی که در ایران در نیمه‌ی دهه‌ی هشتاد به عنوان خواننده‌ی رپ به شهرت رسیدند اغلب متولدین نیمه‌ی اول دهه‌ی شصت بودند و وقتی به شهرت رسیدند حدوداً بیست سال داشتند. این آدم‌ها حالا سی سال دارند. قبلا نوجوانانی در آستانه‌ی جوانی بودند و حالا جوانانی در آستانه‌ی میانسالی هستند. قبلاً چیزی برای از دست دادن نداشتند. زیاد فکر نمی‌کردند و بیشتر اهل عمل بودند. از پول پدر می‌خوردند و کسی از آن‌ها انتظار پول در آوردن نداشت. همین بود که اثر هنری‌شان را نمی‌فروختند و آن را به صورت کالا نمی‌دیدند و لذا مجبور هم نبودند که آن را با سلیقه‌ی مخاطب یا با بازار تنظیم کنند. خلاصه نوجوانی را به قول بزرگی به «خور و خواب و خشم و شهوت» می‌گذراندند و این را در آثار نامتعارفی که منتشر می‌کردند بازتاب می‌دادند. اما حالا آن نوجوانی گذشته، ایام حسابرسی و عقلانیت آمده، جسارت به آن معنا رخت بربسته و نیازهایی دیگر در زندگی‌شان سربرآورده‌است. #نگار، #بزرگ و #اشتباه_خوب حاصل چنین بازنگری‌یی است.

اما مشکل کجاست؟ مشکل آن است که کسی که نوجوانی را به «خور و خواب و خشم و شهوت» گذرانده باشد، در سن سی‌سالی بضاعت فرهنگی لازم برای تبدیل شدن به یک روشنفکر را ندارد و این است که رپِ روشنفکری گاهی خیلی چیز مسخره‌ای از آب در می‌آید. وقتی آهنگ #شیدا از آلبوم #بزرگ را شنیدم، خیلی ناراحت شدم. و با خودم گفتم کاش مهراد هیدن با این استعداد خفن و خیره‌کننده آن سال‌های نابِ نوجوانی را به جای معاشرت با جی‌جی به یاد گرفتن وزن عروضی گذرانده بود یا مثلاً اجازه پیدا کرده بود مستقل از مخاطبان کم‌سن و سال و احتمالا بی‌سوادش، در آهنگ‌سازی شجاعانه بلندپروازی کند… . البته من مضحک بودن آهنگ «شیدا» را به فال نیک می‌گیرم: مضحک بودن نشانه‌ی بحران است و هنر بدون مضحک بودن متحول نمی‌شود، مگر آثار نیما، ایرانی، تندرکیا، شاملو و… در راه تحول شعر فارسی آثار مضحکی خلق نکردند؟

 

بر گرفته از کانال تلگرام شهریار خسروی